آنچه در این صفحه می خوانید:
- معرفی بازاریابی محتوا (Content Marketing)
- معیار های متداول بازاریابی محتوا (Content Marketing)
- روش های بازاریابی محتوا (Content Marketing)
معرفی بازاریابی محتوا (Content Marketing)
بازاریابی محتوا نوعی بازاریابی است که بر ایجاد، انتشار و توزیع محتوا برای مخاطبان هدفمند بصورت آنلاین متمرکز است. اغلب توسط کسب و کار به منظور زیر استفاده می شود:
- توجه مشتری را جلب کرده و منجر به تولید می شود.
- پایه مشتری خود را گسترش دهید.
- فروش آنلاین را ایجاد یا افزایش دهید.
- آگاهی یا اعتبار برند را افزایش دهید.
- یک انجمن آنلاین از کاربران ایجاد کنید.
بازاریابی محتوا چشم اندازها را به خود جلب می کند و با ایجاد و اشتراک محتوای رایگان با ارزش، چشم اندازها را به مشتری تبدیل می کند. بازاریابی محتوا به شرکت ها کمک می کند تا وفاداری به برند پایدار ایجاد کنند، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند و تمایل به خرید محصولات از شرکت را در آینده ایجاد می کنند. این شکل نسبتاً جدید بازاریابی شامل فروش مستقیم نمی شود. درعوض، اعتماد و گزارش را با مخاطب ایجاد می کند.
برخلاف سایر اشکال بازاریابی آنلاین، بازاریابی محتوا بر خلاف ایجاد تقاضا برای یک نیاز جدید، به پیش بینی و برآورده کردن نیاز مشتری فعلی به اطلاعات متکی است. همانطور که جیمز اوبراین از محتوا در مورد Mashable نوشت، "ایده اصلی در بازاریابی محتوا این است که یک برند تجاری باید چیزی ارزشمند را ایجاد کند تا بتواند چیزی ارزشمندی را بدست آورد. به جای تبلیغات، نمایش را اجرا کن." بازاریابی محتوا نیاز به تحویل مداوم مقادیر زیادی از مطالب دارد که ترجیحاً با یک استراتژی بازاریابی محتوا ایجاد می شود.
هنگامی که مشاغل بازاریابی محتوا را دنبال می کنند، تمرکز اصلی باید روی نیاز مشتری باشد. هنگامی که یک کسب و کار نیاز مشتری را تشخیص داد، می توانید اطلاعات را در قالب های مختلفی از جمله اخبار، ویدئو، روزنامه های سفید، کتاب های الکترونیکی، اینفوگرافیک ها، خبرنامه های ایمیل، مطالعات موردی، پادکست ها، راهنماهای نحوه ارائه، سؤال و پاسخ، عکس ها، وبلاگ ها و غیره ارائه دهید. اکثر این قالب ها متعلق به کانال دیجیتال هستند.
بازاریابی محتوای دیجیتالی یک فرایند مدیریتی است که از کانال های الکترونیکی برای شناسایی، پیش بینی و برآورده کردن نیازهای محتوای مخاطب خاص استفاده می کند. این باید به طور مداوم به روز شود و به آن افزوده شود تا بر رفتار مشتریان تأثیر بگذارد.
معیار های متداول بازاریابی محتوا (Content Marketing)
معیارها برای تعیین موفقیت در بازاریابی محتوا، غالباً با اهداف اصلی کمپین گره خورده است. به عنوان مثال، برای هر یک از این اهداف، یک بازاریاب محتوا می تواند معیارهای مختلف تعامل و جذب را اندازه گیری کند:
آگاهی و اعتبار برند
مشاغل متمرکز بر گسترش دسترسی بیشتر مشتریان ، می خواهند به افزایش حجم بازدید کنندگان و همچنین کیفیت تعامل آن توجه کنند. اقدامات سنتی از حجم شامل تعداد بازدید کنندگان از یک صفحه و تعداد ایمیل های جمع آوری شده است، در حالی که زمان صرف شده در صفحه و کلیک کردن به صفحات / عکس های دیگر شاخص های خوبی برای تعامل است.
- تعداد بازدید کنندگان یک صفحه
- زمان صرف شده در صفحه
- در میان صفحات / عکس ها کلیک کنید
- تعداد ایمیل های جمع آوری شده
معیارهای بهداشتی برند
مشاغل می خواهند تأثیر پیام های آنها بر مصرف کنندگان را اندازه بگیرند. سلامت برند به بازخورد مثبت یا منفی که یک شرکت می دهد اشاره دارد. همچنین میزان اهمیت یک برند برای مصرف کنندگان را می سنجد. این شرکت ها می خواهند دریابند که آیا شهرت برند بر مشتریان برای خرید تأثیر می گذارد.
اقدامات در این قسمت شامل:
- اشتراک صدا (SOV) تعداد دفعاتی است که یک برند در مقابل رقبای خود (مکالمات) صحبت می کند. در خارج از دنیای دیجیتال، SOV مخفف فضا و فرکانس تبلیغاتی با نام تجاری در رسانه های سنتی قرار می گیرد.
- احساسات زمانی است که برند بازخورد مثبت، منفی یا خنثی دارد.
- Influence برند به تعداد دفعات ارسال یک پست، نظر یا توییت در سیستم عامل های مختلف اشاره دارد.
پایگاه کاربر متنوع
برای مشاغلی که امیدوارند نه تنها به انواع بیشتری از مشتریان بلکه به انواع جدیدی از مشتریان برسند، باید به آمار جمعیت بازدید کنندگان جدید توجه کنند. همانگونه که توسط کوکی ها می توان منابع مختلف ترافیکی، رفتارهای مختلف آنلاین و یا عادات خرید متفاوت بازدید کنندگان آنلاین را بدست آورد.
- جمعیتی بازدید کنندگان
- منابع ترافیک (یعنی سئو (SEO)، رسانه های اجتماعی، ارجاع، مستقیم)
- تفاوت در الگوهای خرید و رفتار کاربر بازدید کنندگان
فروش
مشاغل متمرکز بر افزایش فروش از طریق بازاریابی محتوا باید به معیارهای سنتی تجارت الکترونیکی از جمله نرخ کلیک از طریق صفحه محصول تا بررسی و تکمیل نرخ در چک بپردازند. در مجموع، اینها نرخ تبدیل را تشکیل می دهند. علاوه بر این، برای درک بهتر عادات خرید مشتریان، آنها باید به معیارهای نامزدی دیگر مانند زمان صرف شده در هر صفحه، تعداد بازدید از صفحه محصولات به ازای هر کاربر، و تعامل مجدد توجه کنند.
- تبدیل از طریق فرآیند فروش (فرآیند ثبت نام تا ورود به سیستم)، از جمله نرخ های کلیک در هر مرحله از نرخ تبدیل
- زمان صرف شده در صفحه
- تعامل مجدد (یعنی درصد بازدید کنندگان در حال بازگشت)
- در صفحات محصول کلیک کنید.
معیارهای نوآوری
این مربوط به شرکت هایی است که می خواهند تجزیه و تحلیل کنند که آیا کمپین های رسانه های اجتماعی در میان مصرف کنندگان نظر ایجاد می کنند. این به آنها کمک می کند تا راه هایی برای بهبود محصول و خدمات خود بیابند. این شامل "سطح بالای تعامل با برند و وفاداری به برند می شود".
مثال ها:
- هنگامی که یک شرکت از طریق سیستم عامل های رسانه اجتماعی خود پستی ارسال می کند و ایده های خود را به اشتراک می گذارد، مصرف کنندگان می توانند تحت تأثیر یا انگیزه ای برای اشتراک نظرات خود قرار بگیرند.
- Trendspotting به آخرین اظهارات مصرف کنندگان درباره یک مارک، محصول یا خدماتی است که باید هدف گذاری شود. برخی از ابزارها را می توان توسط Google Trends، Trendsmap (Twitter) و سایر سایت ها تهیه کرد که گزارش آنچه در دهان همه افراد در سراسر جهان است را ارائه می دهند.
روش های بازاریابی محتوا (Content Marketing)
ترکیبی از زنجیره تأمین و تجربه کاربران
زنجیره تأمین بازاریابی محتوای دیجیتالی عمدتاً از سهامداران تجاری و ذینفعان کاربر نهایی تشکیل شده است که ارائه دهندگان محتوا و توزیع کنندگان و مشتریان را بطور جداگانه نشان می دهند. در این فرآیند، توزیع کنندگان رابط بین ناشر و مصرف کننده را مدیریت می کنند، سپس توزیع کنندگان می توانند محتوای مورد نیاز مصرف کنندگان را از طریق کانال های خارجی شناسایی کرده و استراتژی های بازاریابی را پیاده سازی کنند.به عنوان مثال، آژانس های تأمین کتابخانه و اسناد به عنوان واسطه می توانند محتوای دیجیتالی کتاب های الکترونیکی و مقالات مجله الکترونیکی را با توجه به نتایج جستجوی خود از طریق کانال های الکترونیکی به کاربران تحویل دهند.
مثال دیگر این است که مصرف کنندگان هزینه دریافت برخی از بارگیری های MP3 را پرداخت می کنند، می توان از موتورهای جستجو برای شناسایی ارائه دهنده های مختلف موسیقی استفاده کرد و از طریق مصرف کنندگان می توان از عوامل هوشمند استفاده کرد تا در چندین سایت ارائه دهنده موسیقی جستجو کنند. در یک کلام، فرایند بازاریابی محتوای دیجیتال باید در سطح کسب و کار و سطح تجربه خدمات انجام شود زیرا وقتی مصرف کنندگان به محتوای دیجیتال دسترسی پیدا می کنند، تجربه خودشان بستگی به شبکه پیچیده روابط در کانال های بازاریابی محتوا مانند وب سایت ها و فیلم ها دارد. مصرف کنندگان از طریق محصولات مختلف دیجیتالی که نقش مهمی در تأمین نیازهای مصرف کنندگان دارند، مستقیماً با توزیع کنندگان در زنجیره تأمین بزرگ ارتباط برقرار می کنند. طراحی و تجربه کاربری این کانال ها مستقیماً موفقیت در بازاریابی محتوای دیجیتال را تعیین می کند.
تعامل با مصرف کننده از طریق خدمات الکترونیکی
خدمات الکترونیکی به خدمات شبکه تعاملی مراجعه می کنند. در سرویس الکترونیکی تعامل بین مشتری و سازمان ها به طور عمده از طریق فناوری شبکه مانند استفاده از پست الکترونیکی، تلفن، ویندوز چت آنلاین برای ارتباط برقرار می شود. خدمات الکترونیکی با خدمات سنتی متفاوت است و تحت تأثیر محدودیت از راه دور و ساعات کار قرار نمی گیرند.
بازاریابی محتوای دیجیتالی از طریق سرویس الکترونیکی معمولاً همراه با سایر کانال ها برای دستیابی به اهداف بازاریابی از جمله چهره به چهره، پستی و سایر خدمات از راه دور ارائه می شود. شرکت های اطلاعاتی برای مشتریانی که از چندین موتور جستجو در سایت های مختلف استفاده می کنند، پیام ها و اسناد مختلفی را ارائه می دهند و حقوق گروه های تجاری را تنظیم می کنند. اینها برخی از کانال های بازاریابی محتوای دیجیتال است.